حسین ابراهیمی در وبلاگ سرباز صفر نوشت: سرگرمی و لطیفه از لوازم و ضروریات یک فرهنگند و البته می‌توانند به عنوان یک چاقوی دو لبه ابزاری برای تخریب فرهنگ نیز باشند،گریه آور است وقتی شخصی بر سر یک شاخه نشسته و به بهانه تفریح با تیشه لطیفه‌های مخرب بر بنیان‌های فرهنگی خود می‌زند، گریه آور است که تمام باورهای یک ملت به سخره گرفته شود و افرادی هم پیدا شوند و به آن بخندند،گریه‌آور است

*هزینه‌های هنگفت برای خندیدن

می‌خواهیم بخندیم؟ اما به چه قیمت؟ می‌خواهیم دیگران را بخندانیم؟ به چه قیمت؟ آیا تا به حال به هزینه‌های هنگفتی که در قبال بعضی از شادی‌ها می‌پردازیم تأمل کرده‌اید؟ گنج واقعی یک ملت به فرهنگ، باورها، اخلاق و آئین یک ملت است؛ چقدر در جوک‌هایی که این روزها در دست‌هایمان رد و بدل می‌شود از این گنج هزینه می‌کنیم؟ آیا نمی‌ترسیم که دیگر چیزی از آن برای ما و خانواده و جامعه و آیندگانمان باقی نماند؟

*لطیفه‌های بدون مرز

بسیاری از لطیفه‌های موجود در این به اصطلاح اپلیکیشن‌های موبایلی که امروزه رواج دارد حکایت از عقده‌ها در سازندگان این لطیفه‌ها دارد و نگاه پست و غربی به زن در آنها موج می‌زند یا در سوی دیگر از طرفی شعار وطن پرستی ما گوش فلک را کر می‌کند به اینکه همه جای ایران سرای من است و از طرفی بی‌شرمانه در این لطیفه های رکیک گاهی حیثیت اقوام ایرانی را به سخره می‌گیریم؛ اینگونه می‌شود که کار به جایی می‌رسد که دیگر هیچ مرزی برای اینگونه لطیفه‌ها باقی نمی‌ماند و گاه مضامین، شعائر و بزرگان دینی هم در این بساطی که همین ما به پهن شدن آن کمک کرده‌ایم به سخره گرفته می‌شوند.

*لطیفه‌های خداپسندانه و حکیمانه

ما در معارف دینی دستورات و جملات فراوانی مبنی بر خداپسندانه بودن خنداندن و شاد کردن دیگران داریم اما این موضوع همیشه یک قید دارد که گناه نبودن آن است، که به هیچ وجه خریدن خشم خدا برای لحظه‌ای خندیدن، به صرفه نیست.

از سوی دیگر انگار ما فرهنگ غنی ایرانی اسلامی خود را در بخش لطیفه‌سازی از یاد برده‌ایم که لطیفه‌های ناب ایرانی علاوه بر اینکه عاری از کلمات مستهجن بوده‌اند، همیشه دارای یک نکته تربیتی یا اخلاقی بوده‌اند که افراد با شنیدن آن پس از نشستن برق لبخند به رویشان در فکر فرو می‌رفته و از نکته‌ای که در پس آن وجود داشت بهره می‌برده‌اند؛ آری اینگونه لطیفه‌هایی است که ساختنش هنر است و نشرش آثار مثبت در دوستان و نزدیکان ما ایجاد می‌کند.

*مسخره کردن دیگران یک هنر نیست

بعضی امروزه با ساختن آن لطیفه‌های کذایی به شوخی یا جدی دم از هنرمند بودن می‌زنند در حالی که تمسخر دیگران به هیچ وجه و در هیچ جای دنیا هنر نیست؛ باید لحظه‌ای تأمل کرد که خندیدن من به این مطلب تأیید چه چیزی است؟

اصلاً آیا اتفاق افتاده است که با دیدن یا شنیدن امثال این لطیفه‌ها به جای همراهی و خندیدن واکنش نشان دهیم؟ اصلاً آیا چیزی هست که اگر با آن شوخی شود ما را به واکنش وادار کند؟

به این فکر کنیم، چرا که امروزه با لوث کردن خیلی از ارزش‌های جدی در پی آن هستند که واکنش ما را نسبت به آنها از بین ببرند، موضوعاتی مثل غیرت و ناموس که جدا از فرهنگ دینی همیشه در فرهنگ ایرانی ما پررنگ بوده‌اند.

*تأثیر مهم اینگونه لطیفه‌ها بر هاضمه فکری

جدا از همه این مطالب دم خور شدن و دل دادن به چنین لطیفه‌هایی بسیاری از چیزها را از انسان می‌گیرد، افرادی که تن به این فضا می‌دهند دیگر بعد از مدتی هاضمه فکریشان مطالب آموزنده و جدی و عمیق را پس می‌زند و مصاحبت با افراد صاحب فکر برای آنها سخت می‌شود و آنها را تبدیل به یک سری انسان‌های سطحی می‌کند که از دست دادن ارزش‌های انسانی و اخلاقی عکس العمل چندانی در ایشان ایجاد نمی‌کند.

*وظیفه خود را در قبال فرهنگ از یاد نبریم

البته امیدواریم هجوم این لطیفه‌های مستهجن در شبکه‌های مختلف موبایلی که با همه گیر شدن آنها آغاز شده است هم دوره‌ای داشته باشد مانند دوره‌ای که کودک با یک شکلات کوچک شاد می‌شود و امیدواریم که بلوغ ما در فرهنگ استفاده از این فضاهای مجازی به تغییر یا تعدیل فرهنگ این «لطیفه‌های گریه آور» منجر شود.

ولی در هر صورت نباید از این نکته غافل شد که هیچکس نباید نقش خود را در جلوگیری از اشتراک‌گذاری این ویروس‌های ضد فرهنگ دست کم بگیرد و ما باید از یک سو به این زنجیره شوم دامن نزنیم و از سوی دیگر با به اشتراک گذاشتن لطیفه‌های جذاب و در عین حال مناسب به دیگران بفهمانیم که شاد کردن دیگران در عین حفظ چارچوب‌های  شخصیتی و سلامت فرهنگی نیز ممکن است و البته این هنر از دست جوانان خلاق و با فکر ایرانی ساخته است.

نگ و ادب و اعتقادی برای ما باقی نمی‌گذارند و مانند خوره‌ای مادامی که ما در مستی قهقهه‌ها هستیم ما را از ما تهی می‌کنند.

<** ادامه مطلب... **>

 




برچسب ها : تدکر  ,