سفارش تبلیغ
صبا ویژن

در دنیای رئالیست ها و پراگماتیسم ها آنچه....

در دنیای رئالیست ها و پراگماتیسم ها آنچه بیش از هر چیزی اهمیت دارد و مابقی مولفه های در اولویت های پایین تری قرار می گیرند، کسب و حفظ منافع به هر قیمتی است. زمانی که جورج بوش شمشیر عربی را در حضور ملک عبدالله، پادشاه تازه درگذشته عربستان، در آسمان به چرخش در می آورد، به مثابه تاجری می ماند در پی بیشترین سود از تجارت اسلحه و نفت و خون بود. بنابراین ورای سیاست های جاری و اظهارات همیشگی سیاست مداران در دفاع از حقوق بشر و مبارزه با تروریسم، عملگرایی برای کسب بالاترین سود در قالب نظریه بازی ها در دنیای روابط بین الملل و پشت پرده روابط بیشتر بروز می کند. در این دنیای هابزی، انسان ها گرگ یکدیگرند و اخلاق دیگر جایگاهی ندارد. سیاستمداران با رویکردی ماکیاویلیستی هر وسیله ای را قربانی هدف می کنند.

 

ادامه مطلب...


برچسب ها : تدکر  ,

توسط : |   نظر بدهید
      


مناسک حج برای به تصویر کشیدن اجماع بزرگ مسلمانان بسیار مهم است و شکی درآن نیست. اما این اهمیت تا کجاست؟ تاجایی که حجاج ایرانی هر توهین و هر جنایتی را بپذیرند؟ غیرتمان را زیر پا بگذارند؟

از همه این ها که بگذریم می بینیم وهابی های عربستان سعودی و خاندان آل یهود چگونه با پول هایی که از جیب همین زوار جمع می کنند، به کشور های مسلمان وحشیانه حمله و از تروریست ها حمایت می کنند.

مگر کعبه چیست؟ کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نشود حاجی احرام دگر بندببین یار کجاست. وقتی تو کشورمون این همه جوون هستند که مشکل ازدواج دارند چرا این پول رو بریزیم تو جیب وهابی ها؟ چرا دست یک جوون رو نمیگیرم تا ایمانش کامل بشه؟ این رو خدا بیشتر می پسنده یا حج رفتن؟

دیشب گرسنه بود ، دختری که مُرد، چه آسان به خاک پس دادیمش و همسایه اش زیارتش قبول... دیشب از سفر رسید، مکه رفته بود!


برای دریافت اندازه اصلی بر روی عکس کلیک کنید





برچسب ها : تدکر  , عکس -مذهبی  ,
توسط : |   نظر بدهید
      

 

امیرحسین ثمالی: تشرف به سرزمین وحی و زیارت خانه خدا و قبور مطهر پیامبر اسلام(ص) و ائمه معصومین علیهم السلام، علاقه ای وصف ناشدنی در دل هر مسلمان است که آرزو دارد برای یکبار هم که شده بدان دست یابد و توشه ای برای آخرت خود به دست آورد. حج عمره با توجه به مستحب بودن آن تفاوت عمده ای با حج تمتع(واجب) دارد و برخی از هموطنان ما درطول عمر خود چندین بار به این سفر معنوی و مستحب مشرف می شوند. در این یادداشت منظور ما بررسی ضرورت سفر حج عمره(مستحب) در شرایط و موقعیت کنونی است و در صدد آن نیستیم تا با این سفر معنوی مخصوصا سفر حج تمتع که بر هر مسلمان دارای توانایی این سفر واجب است، مخالفت نماییم. اما باید در نظر داشته باشیم مبادا، سفر حج عمره، این عمل خیر ما، منجر به تامین هزینه های مالی جریان های انحرافی و تکفیری گردد و از این طریق قلب رسول گرامی اسلام(ص) جریحه دار شود.

ادامه مطلب...


برچسب ها : تذکر  , تدکر  ,

توسط : |   نظر بدهید
      

به نام مهربان ترین ِ مهربانان ... 

کمین کرده بودن و گوشه ای ایستاده بودن تا خوراک ِ خنده و شادی ِ امروزشونو جور کنن ...

هر از چند گاهی هم نگاهشون نشونه می رفت سمت ِ این کوچه ی تنگ تا ببینن کی سوژه ی خیلی خوبیه برای این تفریح ِ ... ؟!

یهویی یکیشونو انگاری برق ِ دویست ولت گرفت ، پرید هوا که بچه ها این پیری ! 

داره میاد ... !

کمین کردند و یکیشون با فندک جرقه ای زد و د ِ بدو !

چیزی سمت همون پیری پرتاب شد ...

داشت میرفت تا جلوی پاش جا خوش کنه ، هنوز به زمین نخورده بود که صدایی لرزش دست ِ اون مرد رو به دلش منتقل کرد ... 

کیسه هایی که خرید هاشو در آغوش گرفته بودند ، رها شدن  

سیب ها ... 

کوچه رو سیب ِ سرخ پر کرد ... 

خودش رو پرت کرد تو دامن دیوار ... یعنی افتاد میون ِ آغوش ِ آجر هایی که دستاشون رو باز کرده بودن براش ...

یا زهرا ... 

بدنش بی اختیار شروع به لرزیدن کرد ... سرش رو میون دستاش آرووم داد ولی انگاری این سرگیجه و درد زورش خیلی بیشتر بود ... 

یواشی سرش رو بالا آورد و ...

یا حسین ... 

این صدای یاحسین گفتنش ، این یا حسین ِ اربا اربایی که از دهان خارج شد ، این ...

مدام توی ذهنش مثل ِ پتک کوبیده می شد ... 

همینجوری درگیر ِ هضم ِ چیزایی که می دید شده بود که سنگینی دستی رو روی ِ شونش حس کرد : 

- حاجی نمیای ؟ چایی بیارم براتون ؟ نشستی استراحت می کنی ؟ حاجی پاشو بچه ها رو قیچی کردن ! پاشو پسر پاشو ... پاشو بیا اینو از من بگیر به جام تیر بزن من برم سمت ِ زخمیا ... 

نگاهش دوخته شده بود به اون چشم ها ... به اون صورت ... انگاری قلبش ، با نفس نفس زدنای اون می زد ...

- د ِ چرا ماتت برده !!

- ببینم تو مگه ، مگه تو شهید ...

واژه ها همونطوری نصفه توی گلوش رسوب کردن ... 

-  بگو ایشالا !

 خنده ای که معلوم بود از ته دل برآمده روی صورتش جا خوش کرد : 

- شوخیت گرفته ها !! هنوز که در جوار شما انجام وظیفه می کنیم ! پاشو دیگه عه ! منو نگا میکنه !

حاجی بلند شد ...

حاجی وقتی بلند شد که صدای ِ الله اکبرش کوچه رو پر کرده بود ...

حاجی وقتی بلند شد که مردم دورش حلقه زده بودن ...

حاجی بلند شد و با همون یا حسین به بلندترین نقطه رفت .. 

حاجی ..

چهارشنبه ی آخر ِ سال تو ، پنج شنبه ی آخرین عملیات ِ من شد ... با رمز ِ

یا حسین !

 

 

 

 

 

 




برچسب ها : تذکر  , تدکر  ,
توسط : |   نظر بدهید
      
<      1   2